نوشته: تندایی روبن
او در واقع قهرمان آنهاست که به او احترام می گذارند و قبر رودز جایی است که باید باشد؟ من نمی توانم متوجه شوم که چرا قبر رودز چنین کششی دارد. در واقع این سوال مدتی است که من را گیج کرده است. پس از کمپین اخیر تبلیغات گردشگری توسط دولت زیمبابوه، سردرگمی من به طور کامل منجر به گیج شدن من شد. باربارا روودزی، وزیر گردشگری، میزبان تعدادی از بازدیدکنندگان در تپه های ماتوبو بود، با جذابیت زیادی تماشا کردم.
او در مصاحبهای با شبکه تلویزیونی ZBC-TV ، صحنههای نفسگیر این مکان (مقبره رودز) را با هیجان به نمایش گذاشت. او با افتخار گفت که برجستهترین مقبره کشور قبر سیسیل جان رودز، یک فرد معدن دار و سیاستمدار بریتانیایی بود که برای اولین بار این کشور را مستعمره کرد و در تپههای ماتوبو دفن شد. در واقع، استعمارگر نام کشور را به نام خود ثبت کرد: رودزیا.
چیزی که من بسیار جالب و کاملاً گیج کننده یافتم این بود که چگونه دولتی که می خواهد همه باور کنند که شدیداً «ضد امپریالیست» است، اینقدر مشتاق است که قبر رودز را به بازار گردشگری عرضه کند. آیا آنها همان مردمی نیستند که عاشق این همه سر و صدا در مورد شعارهای مبارزات آزادی خواهانه خود هستند؟ آیا آنها کسانی نیستند که از "شکست دادن استعمار" خوشحال هستند و اینکه نقل می کنند چگونه این دوره از تاریخ ما به طرز باورنکردنی ظالمانه بوده است؟ پس چرا آنها بازدیدکنندگان داخلی و بین المللی را به مقبره قهرمانان ملی در حراره هدایت نمی کردند؟ پس از یک جستجوی سریع در گوگل، متوجه شدم که برعکس، تنها چیزی که یک نفر برای بازدید از قبور قهرمانان ملی ما نیاز دارد 10 دلار آمریکا است. بنابراین، چرا دولت زیمبابوه به ظاهر علاقه خاصی به بازاریابی این سایت ندارد؟
در تمام زندگیام، صادقانه بگویم، هرگز با تبلیغاتی در مورد هیچ یک از این مکانها برخورد نکردهام که نماد استقلال ما به عنوان یک ملت باشد، اما قبر رودز یک ویژگی دائمی دارد در میان مکانهای نمادینی مانند آبشار ویکتوریا، پارک ملی هوانگه، زیمبابوه بزرگ و تعداد زیادی دیگر
سپس فکر ترسناکی به ذهنم خطور کرد. شاید دلیلش این باشد که در اعماق قلبشان، کسانی که در زیمبابوه قدرت داشتند، در واقع بهرغم همهی هیاهوها در مورد استعمار و شرارتهای فرضی آن، رودز را بیشتر از نمادهای آزادیبخش خودمان میستودند. نخبگان حاکم، در واقع، استعمارگران سابق ما را بت می کنند. همه ما می دانیم که رهبران ما در تظاهر بسیار خوب هستند، یا حداقل وانمود می کنند که از استعمار متنفرند. به همین دلیل است که آنها شدیداً برای رفع تحریمها تلاش میکنند تا بتوانند آزادانه از پایتختهای سلطهگران سابق ما دیدن کنند و خودشان را بدنام کنند. چیزی که از زمان روی کار آمدن نخبگان حاکم ما آشکار شده است این است که تنها چیزی که آنها آشکارا از دوران استعمار، که با جدایی نژادی مشخص شده بود، متنفر بودند، این بود که آنها از زندگی مجلل استعمارگران متنفر بودند و از آن دوری می کردند.
در اعماق وجود، آنها تصور سبک زندگی ممتازی را داشتند که مشاهده می کردند اکثر سفیدپوستان از آن لذت می برند. این دلیل واقعی است که نخبگان حاکم را برانگیخت که مبارزات مردم را برای پیشبرد اهداف خود ربودند. آنها همچنین می خواستند ویسکی های گران قیمت بنوشند و در هتل های نفیس غذا بخورند، جایی که در دوران استعمار ممنوع بود. آرزوی آنها این بود که در مناطق مجلل زندگی کنند که متعلق به جمعیت سفیدپوست بود. با این حال، بیش از هر چیز دیگری، طمع قدرت بود. زیرا فقط سفیدپوستان می توانستند کشور را اداره کنند. هرگز تمایل واقعی برای رهایی کامل شهروندان عادی وجود نداشت.
با تماشا کردن فیلم یا خواندن مصاحبههای قدیمی (از دهههای 1960 و 1970) که این به اصطلاح «رهبران ملیگرا» را نشان میدهند، افشاگری بسیار آزاردهندهای پدیدار میشود. وقتی از آنها پرسیده شد که چرا تصمیم گرفتهاند علیه رژیم رودزیا اسلحه به دست بگیرند، می گفتند برای اینکه از راه رفتن در خیابان های حراره (آن زمان سالزبری) منع شدهاند. آنها نسبت به استفاده از توالت های جداگانه (در مکان های عمومی) از سفیدپوستان ابراز ناراحتی می کردند! به ندرت به مخمصه غم انگیز اکثریت اشاره شده است. به همین دلیل است که حتی امروز، 43 سال پس از استقلال، اکثریت قریب به اتفاق مردم عادی زیمبابوه هنوز در فقر شدید به سر می برند و همان سرزمین و تمام ثروت آن که برای آن می جنگند، عمدتاً در دست نخبگان حاکم است. در واقع، وضعیت اسفبار میلیونها نفر امروز بدتر از سالهای استعمار است، زیرا پس از اینکه کسانی که مبارزات آزادیبخش را ربودند، سرانجام قدرت را به دست گرفتند و بر تحقق جاهطلبیهای خود تمرکز کردند، استانداردهای زندگی به ورطه وحشتناکی سقوط کرده است.
بالای لیست آرزوهایشان تا آنجا که می توانستند از گنجینه ملی غارت می کردند تا هر چه سریعتر خودشان را غنی کنند و احتمالاً به مرد سفیدپوست برسند. در تمام این مدت، اکثریت زیمبابوه ای ها عمیق تر در فقر فرو می روند، در حالی که منابع غارت می شوند. جمعیت هنوز در یک چرخه دائمی معیشت به دام افتاده اند، از زمان استعمار در همان سرزمین باقی مانده اند، بدون عنوان آن، و در هنگام گرسنگی به آنها کمک های غذایی داده می شود یا برای برنامه هایی که ظاهراً طراحی شده است به آنها کمک می شود. محدود کردن آنها به خوردن کافی برای خانواده هایشان. در تمام این مدت، صاحبان قدرت زمین های عظیمی را در اختیار دارند که از کشاورزان سفیدپوست غصب شده است. جایی که آنها محصولات زیادی را درو می کنند. گزارش شده است که دختر رئیس جمهور سابق رابرت گابریل موگابه، دارای 21 مزرعه است!
به عبارت دیگر، برای افراد معدود ممتاز در قدرت، استعمار در واقع چیز خوبی بود. این راه را برای زندگی عالی، مجلل و قدرتمندی که امروز با رها کردن بی پروا از آن لذت می برند، باز کرد. بنابراین، به چه دلیل آنها واقعاً باید سیسیل رودز را تحقیر کنند؟ او در واقع قهرمان آنهاست که به او احترام می گذارند و قبر رودز جایی است که باید باشد؟ کسانی که در جمع نخبگانِ حاکم هستند، ممکن است آشکارا این را نپذیرند، اما این یک واقعیت است.
نظر شما